loading...

تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

بازدید : 378
دوشنبه 21 ارديبهشت 1399 زمان : 18:23

زندگی کردن واقعا سخت شده . اینکه تو طوفان خبرهای گند قرار گرفتی ، هرروز هزارتا خبر میشنوی که وجودتو میلرزونه و در ازای اونا حتی یه چیز نمیشنوی که به خودت بگی آخیش! نفس کشیدن ، از رو تخت تکون خوردن ، سرکار رفتن همه و همه خودشون جز دشوارترین کاران . اینکه هرروز اتفاقی میوفته که بیشتر بهت یادآوری کنه که چقدر ضعیفی، که زندگی هیج تضمینی نداره و هیچ اطمینانی به بقات نیست . اینا اونقدری سنگین و ترسناکن که دیگه نمیشه سبزی درخت‌های بهار رو ببینی و فکر کنی به آینده امید داری . من ترسیدم . واقعا ترسیدم و مدتهاست که هیچی دلم رو خوش نکرده . حس یه مرده رو دارم . یه مرده که هیچ احساسی نداره ، که آینده براش معنی نداره

چه عمر هرز و باطلی
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 14
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 19
  • بازدید کننده امروز : 11
  • باردید دیروز : 4
  • بازدید کننده دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 254
  • بازدید ماه : 642
  • بازدید سال : 2364
  • بازدید کلی : 18456
  • کدهای اختصاصی